مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند.

ویولون زن روی پل

آرام شده بودم. آدمی همینطور است. آتشفشان رنج که می‌شود دلش می‌خواهد به روی همه عالم چنگ بکشد. حتی روی عزیزترین کسانش. شاید برای اینکه بخشی از رنج نامعلومش را سبک کند؛ شاید برای اینکه به عزیزانش بگوید شما نباید سرخوش باشید وقتی من رنجورم؛ باید پا به پای من بسوزید شعله بکشید. این میل به شراکت وقتی بیشتر می‌شود که ببینی دیگران در اولین دیدار، متوجه غم تو نشده‌اند.

پ.ن: خسرو اما اول کتابش می‌گوید که درست است نباید از گناه خویش بنویسی و عیب خویش عیان کنی، اما نوشته تا همه بدانند می‌شود این راه را تا تهش رفت و برگشت. نه این‌که فقط خودت بروی، بلکه دست یک مشت جوان کارتن‌خواب و رانده شده از خانواده را هم از این راه بلند برگردانی سَرِ خانه اول زندگی؛ سر کوچه امید...

پ.ن۲: اولین کتاب از نشرجام جم که آنقدر خوب‌ و روان و آموزنده بود که رفتم سراغ چندتا کتاب دیگه از ناشر:)


#ویولون_زن_روی_پل
#خسرو_باباخانی
#معرفی_کتاب
دیدگاه ها (۰)

معیشت مومنانه

درمان دردم آرزوست

درون آب

می‌شود آنقدر مهربان نباشی؟!

yek tarafe part : 9

سر زمین باشکوه نگهبان آتش پارت ۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط